فریب در ازدواج |
فریب در ازدواج ( تدلیس)
امروزه یکی از مشکلات میان زوجهای جوان که به واسطهی آن کانونهای خانوادگی در همان سالهای اول از هم میپاشد ، نبود صداقت و فریبخوردن یکی از طرفین یا اصطلاحاً فریب در ازدواج است که حجمی از پروندههای دادگاه خانواده را به خود اختصاص میدهد.با توجه به پروندههای موجود در دادگاهها بیشتر فریبهایی که از جانب آقایان صورت گرفته ، دروغ در بیان داشتن تحصیلات عالیه ، شغل مناسب و یا حتی ادعای فرزندی یکی از خانوادههای معروف بودن است و در مقابل فریبهایی که از جانب خانمها صورت گرفته اکثراً مبتنی بر پنهانکردن ازدواج در گذشته است که با آشکار شدن این موارد، فریبخورده شکایت خود را تحت عنوان فریب در ازدواج به دادگاه ارائه میدهد.[1] تدلیس: عبارت از عملیاتی است که زن یا مرد یا شخص ثالثی انجام داده و موجب فریب در امر ازدواج شود که طبق قانون جرم محسوب شده و فریبدهنده به مجازات خواهد رسید.[2] همانطور که میدانید عقد نکاح دائم یا به وسیله طلاق و یا فسخ نکاح منحل میگردد. گاهی یکی از طرفین بیماری داشته که در زمان عقد آن را مخفی داشته و یا وجود صفتی که مورد نظر طرف مقابل بوده در خود وانمود نماید خواه این مانور به صورت عمل باشد خواه به صورت نوشته یا لفظ ، نظیر ارائه گواهی جعلی صحت مزاج[3]که این هم حق فسخ برای طرف فریبخورده میآورد و آثار و پیامدهای حقوقی ویژهای دارد که با عنوان « تخلف از شرط صفت» در قانون مدنی مطرح است . همچنین این مسأله جرم محسوب شده و در قانون برای آن مجازات هم در نظر گرفته شده است. مواردی که فریب در ازدواج محسوب شده و باعث ایجاد حق فسخ میشود: اگر هر یک عیوب ذیل حین عقد در مرد بوده و زن از آن بیخبر بوده است: 1 – جنون ( دیوانگی) 2 – خصاء ( بیماری جنسی)3 – عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد. 4 – مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازهای که قادر به عمل زناشویی نباشد.[4] و اگر هر یک از عیوب ذیل حین عقد در زن بوده ولی مرد از آن بیخبر بوده است: 1 – جنون( دیوانگی)2 – قرن ( بیماری جنسی) 3– جذام ( بیماری پوستی) 4– برص( بیماری پوستی) 5 – افضاء ( بیماری جنسی) 6 – زمینگیری7 – نابینائی از هر دو چشم[5] هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور آن وصف را نداشته برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد به صراحت بیان شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.[6] شرط کردن صفت به صورتهای زیرمحقق میشود: 1 – بیان صفت به صراحت در ضمن عقد ، ذکر شود. مثلاً وکیل زوجه میگوید : « موکل خود خانم ..... را به عقد ازدواج آقای دکتر.... با مهریه.... درآوردم.» 2- مشخص شدن دختر یا پسر، قبل از عقد به صفتی خاص که عقد هم مبتنی بر آن صفت واقع گردد، مانند آنکه دختر و پسر قبل از عقد برای یکدیگر نامه بنویسند و پسر در انتهای نامه با عنوان دکتر ... امضا نماید، یا در صحبتهای قبل از عقد، دختر یا پسر خود را به دروغ دارای اوصاف خاصی معرفی کنند. 3- در مورد صفت هیچ گفتگویی نمیشود، ولی بر حسب عرف و عادت عقد بر وجود وصف خاصی نسبت به دو طرف منعقد میگردد؛ مثلاً اگر پسر یا دختر مطلبی در مورد بیماری خود نگویند، قضاوت عرف بر آن است که لزوماً سالم هستند و دارای بیماری خاص و مهمّی نمیباشند. بر حسب انواع شرط صفت فوق، تخلف از شرط صفت به صورتهای مختلفی محقق میشود، از قبیل: 1- به دروغ صفت کمالی را به خود نسبت میدهد یا نقصی را از خود دور میکند. مثلاً فردی خود را مهندس معرفی کند. 2- در عمل برخلاف واقع کاری انجام دهد که در پی آن صفت کمالی را به خویش نسبت دهد یا نقصی را از خود دور کند. مانند: آنکه فردی کچل، در مراسم خواستگاری و عقد از گیسوی مصنوعی استفاده نماید. 3- با سکوت پرده بر روی نقص خویش گذاشته یا تصور دیگران از کمال خویش را مورد تأیید قرار دهد. که این وجه به چند حالت قابل تصور است: الف) فرد نسبت به نقص خویش جاهل باشد، مانند: فرد عقیم یا انسان مبتلا به ایدز که خودش نیز از وجود این بیماری در بدنش اطلاعی ندارد، لذا خود را سالم میپندارد و طرف مقابل هم تصور میکند که با فرد سالمی ازدواج کرده است. ب) فرد نسبت به نقصی که مخفی است و بدون اظهار آن نمیتوان نسبت به آن مطّلع شد، سکوت میکند. مانند: ابتلا به بیماری سرطان یا عارضة قلبی. ج) فرد به عیب خود علم دارد و نقص هم ظاهر میباشد، لذا سکوت از عیب به معنای کتمان آن نمیباشد، ولی فرد متقاضی ازدواج کوتاهی کرده و در مورد آن دقت و تحقیق ننموده است، لذا به دلیل کوتاهی خویش، تصوری خلاف واقع نسبت به طرف مقابل پیدا نموده است. از انواع فوق، مواردی که فرد به دروغ صفتی را برای خویش بیان کند یا عیب ظاهری را خلاف واقع نشان دهد یا نسبت به عیب مخفی خود که از آن اطلاع دارد، سکوت نماید، سبب فریب گردیده و به عبارت دیگر طرف مقابل در این نکاح مورد «تدلیس» واقع شده است. بنابراین در تمامی موارد تخلف از شرط صفت، تدلیس محقق نمیگردد، بلکه زمانی تدلیس به حساب میآید که قصد فریب و گول زدن لحاظ شده باشد.در هر حال در موارد تخلف از شرط صفت نیز به استناد ماده 1128 عقد قابل فسخ خواهد بود[7]. مجازات در مقابل فریب در ازدواج دو راهکار وجود دارد. فرد فریبخورده یا میتواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت 6 ماه الی 2 سال حبس تعیین میشود [8]یا میتواند اقدام حقوقی کرده تقاضای حق فسخ کند . فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریبخورده میتواند به راحتی نکاح را فسخ کند. اختیار فسخ فوری است [9]بدین معنی که طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع نکاح را فسخ نکند این حق او ساقط میشود البته به این شرط که علم به این حق فسخ و علم به فوریت آن داشته باشد . تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از این حق لازم بوده به نظر عرف و عادت است.اگر آگاهی فرد فریبخورده بعد از رابطه زناشویی باشد ، وی میتواند علاوه بر فسخ نکاح از عامل فریب مهریه را باز پس گیرد. دادگاه در صدور حکم مجازات مجاز است که میزان حبس را بر میزان حداقل یا حداکثر تعیین کند ولی همین دادگاه میتواند به لحاظ جهات مخففه یعنی با توجه به این که فرد فریبدهنده جوان بوده و دارای سوء سابقه نیست ، جریمه را حتی تا میزان 50 هزار تومان تخفیف دهد یعنی کاملا بستگی به دادگاه دارد که میزان حبس و مجازات را به چه حدی تعیین کند. سوالات متداول: آیا میتوان اشخاص ثالث را نیز در این خصوص متهم نمود؟ رویه مشخصی موجود نمیباشد به عنوان مثال زوج با فریب زوجه مبنی بر اینکه دارای تحصیلات عالیه میباشد با نام برده ازدواج نموده و پس از اطلاع زوجه از این امر ، وی علیه زوج و پدر وی اقدام به شکایت نموده و مدعی میگردد که پدر زوج از این امر قطعاً مطلع بوده و با سکوت خود موجبات تسهیل عمل مجرمانه را فراهم نموده است که البته چنانچه سوء نیت پدر زوج اثبات گردد میتوان با عنوان تبانی یا مباشر معنوی از نامبرده اقدام به شکایت نمود.معاونت در جرم تدلیس هم قابل طرح و هم قابل بررسی در مراجع قضایی است. پرسش این است: هر گاه تدلیس به وسیله شخص ثالثی واقع گردد؛ چنانکه، پدریا مادر پسر یا دختر، یا واسطه ازدواج، صفاتی برخلاف واقع برای همسر یا شوهر ذکرکرده و طرف دیگر را فریب داده باشد، آیا فریب خوره حق فسخ خواهد داشت؟ قانون مدنیدر این مورد ساکت است. بعضی از استادان حقوق تدلیس به وسیله ثالث را موجب حق فسخ برایطرف مقابل دانسته اند . تبانی یکی از زوجین با شخص ثالث در تدلیس به منزله آن است که خود اومرتکب تدلیس شده است و در این صورت با توجه به ماده 1128 ق. م. می توان گفت: صفتخاصی که یکی از زوجین برخلاف واقع واجد آن قلمداد شده به طور ضمنی وارد قلمرویقرارداد شده و وقوع عقد مبتنی بر آن بوده است[10]. صرف سکوت هر یک از طرفین و در نتیجه در اشتباه گذاردن طرف مقابل در این خصوص جرم میباشد یا خیر؟ به عنوان مثال شخصی که ازدواج قبلی خود را به طرف مقابل اعلام ننموده و با سکوت خود موجبات عدم اطلاع طرف دیگر را از این امر باعث گردد آیا مصداق تدلیس در نکاح میباشد یا خیر؟ به نظر میرسد مورد از موارد تدلیس در نکاح میباشد و اداره حقوقی قوه قضاییه نیز در نظریات مختلف خود این امر را تأیید نموده است . در قانون آمده چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالیه ، تمکن مالی ، موقعیت اجتماعی ، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود .....[11]، مصداق واهی بودن موارد اعلامی طرفین نیز عرف میباشد یعنی هر آنچه که در عرف به عنوان امر واهی بوده و طرف واجد آن نباشد مشمول قانون میگردد. نکته: هر گاه نکاح ناشی از تدلیس باشد فریب خورده میتواند طبق قواعد مسئولیت مدنی از فریبدهنده مطالبه خسارت کند؛ اعم از این که فریبدهنده یکی از زوجین یا شخص ثالث باشد و اعم از اینکه همسر فریبخورده از حق فسخ استفاده کند یا نه . بنابراین هر گاه شوهر در اثر تدلیس با زنی غیر باکره ازدواج کند و از حق فسخ نخواهد یا نتواند استفاده کند میتواند تفاوت بین مهر باکره و غیرباکره را به عنوان خسارت از فریبدهنده به عنوان خسارت بگیرد و اگر مهر نداده و فریبدهنده خود زن است میتواند مابهالتفاوت را از مهر کسر و بقیه را به زن بپردازد. بنابراین اگر دختری به واسطه صدمهای بکارت خویش را از دست داد، در حالی که از آن بیخبر است ، در این حالت به یقین تدلیس واقع نشده است؛ ولی اگر دختری مرتکب بیعفتی شود و باکره نباشد سکوت او در مقابل خواستگار نوعی تدلیس محسوب میشود . چرا که عرفاً پسری که به خواستگاری دختری میرود میپندارد که دختر در گذشته با مردی ارتباط جنسی نداشته است.[12] مرد و زنی با هم ازدواج مینمایند بعد از وقوع نکاح کاشف به عمل می آید که زن باکره نبوده است آیا برای مرد حق فسخ نکاح وجود دارد یا خیر؟ پاسخ: چون در عقد نکاح دختر اصل باکره بودن است در واقع صفت باکره بودن در ازدواج با دختر شرط اصلی صحت عقد نکاح است در قانون هم به این موضوع اشاره شده بدین توضیح هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و پس از عقد معلوم شود که طرف فاقد وصف مورد نظر بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا خیر. زیرا در ازدواج با دختر شرط باکره بودن مستتر است و موردی برای تصریح وجود ندارد[13]. زنی شوهر را فریب داده و بعد از نکاح ونزدیکی، مرد از تدلیس آگاه شده و نکاح را فسخ می کند. آیا می تواند مهری را که بهزن داده است از او پس بگیرد یا اگر نداده است از دادن آن خودداری کند؟ پاسخ :می دانیم باتحقق نزدیکی زن مستحق تمام مهر می شود لکن از آن جا که پرداخت مهر برای آن بوده کهشوهر زنی را فاقد نقص یا واجد صفت کمالی که منظور او بوده بگیرد، پس از فسخ نکاح بهعلت تدلیس، شوهر می تواند به عنوان خسارت مهری را که به زن داده است پس بگیرد و یااگر نداده است از پرداخت آن خودداری کند. بعضی در این موردبرای زن کمترین مهر امثال او را قائل شده اند. بعضی دیگر گفته اند: چون نزدیکی واقعشده کمترین چیزی که می تواند مهر قرار گیرد و به عبارت دیگر کمترین چیزی که عنوانمال بر آن صدق می کند به زن داده می شود و بقیه به شوهر بر می گردد. این نظر قولمشهور فقهای امامیه می باشد. مهریه فسخ نکاح قبل از نزدیکی: در تمام مواردی که نکاح قبل از نزدیکی فسخ شود زن حق مهر ندارد، به جز یک صورت که آن عبارت است از آنکه نکاح به علت وجود عنن ( ناتوانی جنسی زوج) فسخ گردد که در این صورت زن مستحق نصف مهر است. فسخ نکاح پس از نزدیکی: 1 ) هر گاه زن مرد را در ازدواج فریب دهد و مرد پس از نزدیکی به عیوب واقف گردد چنانچه مرد از حق خود استفاده ننماید باید تمامی مهر را بپردازد ولی در صورت اعمال حق و انحلال نکاح زوجه مستحق مهریه نمیباشد و اگر قبلاً پرداخت نموده میتواند پس بگیرد. 2 ) اگر فریبدهنده زن نباشد بلکه کسان او یا واسطهای دیگر باشد مرد میتواند مهریه پرداخته به زن را از فریبدهنده مطالبه نماید. عده فسخ نکاح عده فسخ نکاح همانند عده طلاق سه طهر است ، مگر اینکه زن با اقتضای سن ، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده او سه ماه است.[14]و در زمان عده فسخ نکاح زوج حق رجوع ندارد. چگونگی طرح دعوا: دادخواست فریب در ازدواج باید به دادگاه خانواده هر شهرستان ارائه شود. در مورد فسخ نکاح به دو نحو میتوان طرح دعوا کرد: الف: ابتدا به محض اطلاع از موجبات فسخ ، عقد را خود ذیحق فسخ نماید و به موجب اظهارنامه مراتب اعمال اراده خود را به طرف مقابل اطلاع دهد . سپس با تقدیم دادخواست به دادگاه صدور حکم بر تأیید فسخ را طلب کند. در این حالت از تاریخ اعمال اراده ذینفع ، عقد فسخشده محسوب میشود و حکم دادگاه تنها کاشف از این است که اعمال حق فسخ در تاریخ مذکور به درستی انجام شده است . توجه به این نکته ضروری است که رویه قضایی دادخواست به خواسته فسخ را پذیرفته و حکم به فسخ صادر میکنند.در صورتی که مرد بیماری عنن داشته باشد ، زوجه شخصاً حق فسخ نکاح را ندارد بلکه باید به حاکم رجوع کند . دادگاه از تاریخ مراجعه زوجه به دادگاه ، یکسال مهلت تعیین مینماید، چنانچه زوج در مدت مزبور قدرت جنسی خود را به دست آورد ، اعم از اینکه با زن مزبور یا زن دیگری قدرت همبستری پیدا کرد برای زوجه حق فسخ نکاح نخواهد بود. ب) بدون فسخ عقد با تقدیم دادخواست به دادگاه با برشماری موجب فسخ نکاح ، صدور حکم بر فسخ عقد را طلب کند.در این صورت زمانی عقد فسخ میشود که رأی دادگاه بر فسخ صادر شود و قطعی گردد تا این زمان عقد معتبر و تأثیر گذار بوده و حقوق و تکالیف زوجین نسبت به هم پابرجا است. ضمن دادخواست به تأیید فسخ ، میتوان صدور حکم بر اموری چون استرداد جهیزیه ، مطالبه مهریه در صورت وقوع نزدیکی ، مطالبه نفقه ایام گذشته ، ثبت در سند نکاحیه واسناد سجلی و ... را مطالبه کرد تا گرفتار روند دادرسی طولانی دیگری نشد[15]. سیر انجام کار در دادگاه هنگام ورود به دادگاه بهترین راه برای کسب اطلاعات حقوقی،مراجعه به واحد مشاوره است. در این محل افرادی به عنوانوکیل و مطلع شما را به شکل رایگان راهنمایی میکنند. پس از مشورتبا این وکلا، میتوانید یقین حاصل کنید که تا چه حد شکایتی که میخواهید مطرح کنید،میتـواند به نتیجه مثبتی برسد. در این مرحله و پس از تصمیم نهایی برای شکایت بایدبه واحد تنظیم دادخواست مراجعه کنید. در این محل برای هر نوع شکایتی لایحه آماده و تایپ شدهایوجود دارد که در مقابل مبلغ بین یک هزار تا دو هزار تومان در اختیار شما قرارمیگیرد. لایحه دادگاه از یک برگ تشکیل شده و پس از تکمیل شدن باید به انضمام اسناد ومدارک مورد نیاز که بیشتر فتوکپی شناسنامه و عقدنامه است به واحد نقش تمبر ارائهشود. در این بخش روی لوایح متناسب با هر لایحه تمبر زده میشود. پس از آن شما باید ازلایحه خود فتوکپی تهیه کنید. نسخه اصلی شکایت در پرونده باقی میماند و نسخه دومنیز از سوی دادگاه برای طرف شما ارسال میشود. پس از طی این مراحل پرونده شما ازسوی فردی از مسؤولان دادگاه بررسی میشود و بعد از تایید مدارک و اطمینان از تکمیلبودن آنها، پرونده به واحد رایانه میرود تا اطلاعات آن در این مکان ثبت شود. سپس پرونده به معاونت ارجاع میرود. در اینمرحله پرونده شما به یکی از شعبههای دادگاه ارسال میشود. از این پس تمامپروندههای شما و پروندههایی که همسرتان علیه شما طرح کند، در همان شعبه رسیدگیمیشود، البته در خود شعبه نیز پرونده از جهات مختلفی بررسی میشود تا یک وقت مدارکپرونده کم و کسر نباشد. نکته قابلتوجه دیگر این است که همسران برای شکایت ازیکدیگر در دادگاه نیاز به فتوکپی عقدنامه دارند، در زمانی که اختلافی میان همسرانشکل میگیرد، طبیعتا امکان دسترسی به عقدنامه از سوی یکی از دوطرف وجود ندارد. برایاین مساله قانون پیشبینی لازم را هم انجام داده و آن اینکه هر کدام از همسرانمیتوانند بهجای کپی عقدنامه، رونوشت عقدنامه را به دادگاه ارائه کنند. رونوشتعقدنامه نیز در محضری که سند ازدواج در آن تنظیم شده به هر یک از دو طرف دادهمیشود و بهدست آوردن آن بسیار ساده است[16].
شیوه دفاع: در مواردی شخص ذینفع ، علیرغم آگاهی به وجود عیب در همسرش اقدامی در جهت فسخ نکاح نمیکند. در این حالت به علت عدم استفاده فوری از حق فسخ ، این حق فسخ ساقط میشود و خوانده دعوای فسخ میتواند به این امر استناد کند و برای اثبات تاریخ اطلاع همسر نیز میتواند به گواهی پزشک معالج نیز گواهی گواهان استناد کند. خوانده دعوای فسخ میتواند با استناد به نظریه پزشک معالج یا درخواست معرفی به پزشکی قانونی اثبات نماید که امری که خواهان آن را موجب فسخ دانسته است بیماری قابل درمان است و عیب نیست. خوانده دعوای فسخ با استناد به دلایلی که مهمترین آن نظر پزشک معالج است یا طلب معرفی به پزشک قانونی میتواند ثابت نماید که عیب انتسابی در وی وجود نداردیا ثابت کند عیب انتسابی در زمان عقد در وی موجود بوده و همسرش به وجود آن عالم بوده است.
لایحه دفاعیه: اطلاع خواهان از وجود عیب قبل از عقد ریاست محترم شعبه ... با سلام احتراماً در پاسخ به دعوای مطروحه علیه اینجانب در پرونده شماره .... به استحضار میرسانم با توجه به این که خواهان مدعی وجود عیب ... در اینجانب شده و بر این اساس درخواست فسخ عقد نکاح را نموده است به استحضار میرسانم ایشان قبل از انعقاد عقد نکاح کاملاً به این امر آگاه بوده و با این وجود حاضر به ازدواج با اینجانب شده است و برای اثبات ادعای خود به گواهی آقایان ... استناد میکنم .لذا مستند به ماده 1126 قانون مدنی صدور حکم بر رد دعوای خواهان مورد استدعا است. لایحه دفاعیه : بیماری ریاست محترم شعبه ... با سلام احتراماً با توجه به این که خواهان در پرونده شماره ... مدعی شده است که اینجانب دارای جنون / ... هستم . به استحضار عالی میرسانم اینجانب به موجب نظریه مورخ ... پزشک معالج دارای بیماری ... هستم که نوعی بیماری اعصاب و روان است که تحت درمان قرار دارم و این بیماری به هیچ وجه جنون / ... نبوده و آثار آن را ندارد تا خواهان مستحق فسخ نکاح باشد. لذا مستند به ماده 1121 / ... قانون مدنی صدور حکم بر رد دعوای خواهان مورد استدعا است.
لایحه دفاعیه: حدوث عیب بعد از عقد ریاست محترم شعبه... با سلام احتراماً در پاسخ به دعوای موضوع پرونده شماره ... که طی آن خواهان با استناد به وجود عیب ... در اینجانب درخواست فسخ عقد نکاح را نموده است به استحضار عالی میرسانم اینجانب در تاریخ ... به موجب سند نکاحیه شماره ... با خواهان ازدواج کردهام و در زمان عقد فاقد هر گونه نقص و عیبی بودهام . تا اینکه در تاریخ ... این عیب در من حادث شد . لذا با توجه به بروز عیب پس از عقد مستند به ماد ه 1124 قانون مدنی خواهان حق فسخ نکاح را نداشته ، صدور حکم به رد دعوای مذکور را خواستارم[17].
نمونه رأی کیفری شاکیه : ... مشتکی عنه:...... موضوع شکایت: فریب در ازدواج سرپرست محترم دادسرای ناحیه ... با سلام؛ احتراما به استحضار می رساند،مشتکی عنه فوق الذکر،جهت ترغیب موکله ( که فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی در رشته مامایی است) به ازدواج با خویش،خود را فردی تحصیلکرده و دارای مدرک مهندسی معرفی نموده،به طوری که این امر در سند نکاحیه نیز انعکاس یافته است.این در حالی است که وی،فاقد هر گونه مدرک دانشگاهی می باشد.بنا به مراتب و با توجه به اینکه موکله فردی با تحصیلات دانشگاهی بوده و قصد ازدواج با فردی هم کفو خود را داشته،که با فریب مشتکی عنه حاضر به نکاح با ایشان گردیده است،مستندا به ماده 647 قانون مجازات اسلامی،تعقیب و درخواست کیفر برای متهم مزبور مستدعی است.با ارجاع امر به بازپرسی،پس از تحقیقات لازمه،بازپرس عقیده بر مجرمیت متهم پیدا نمود و نتیجتا دادسرا علیه وی کیفرخواست صادر و جهت تعیین مجازات به دادگاه ارسال نمود.شعبه 1079 محاکم کیفری تهران در رسیدگی به این موضوع ، چنین انشاء رای نمود:
رای دادگاه
هزینه دادرسی هزینههای دادرسی عبارتند از: 1ـ هزینة برگههایی که به دادگاه داده میشود.( پنج هزار ریال- 5000 ریال) 2ـ هزینة قرار (رأی) و احکام دادگاه، شاخص پرداخت هزینة دادرسی، خواسته دعوا (چیزی که در مرافعه یا امور حسبی اشخاص از دادگاه بخواهند) است و در مورد دعاوی مالی و غیرمالی با هم فرق دارد. در موضوع مورد بحث که یک دعوای غیرمالی است در مرحله بدوی، 50000 ریال میباشد[19].
پیشنهادات
1 - آگاه نمودن زنان از ماده 1128 ق.م.؛ زیرا در تحقیقات انجام شده، پیرامون اینماده مشاهده گردید، اکثر مردم به خصوص زنان نسبت به این ماده قانونی آگاهی ندارند،لذا در اکثر موارد تخلف از وصف مشروط و تدلیس، زنان جهت پیگیری حقوق خویش تقاضایطلاق می دهند و سعی می کنند، از ماده 1130 ق.م. که جواز طلاق را وابسته به اثباتعسر و حرج در دوام زوجیت می داند، بهره ببرند تا از شوهر خویش جدا شوند، اما به جهتآنکه اثبات عسر و حرج در دوام زندگی مشترک معمولاً دشوار است، نمی توانند از حقوقخویش بهره مند شوند. واضح است که همه باید سعی کنند، این آگاهی بدین جهت باشد تاپسران و دختران، با توجه به تبعات حقوقی کتمان عیوب یا ابراز صفات کمال دروغین، ازبرخورد غیر صادقانه در امر ازدواج پرهیز کنند. 2 - بیان وصف مشروط در ضمن عقد؛ وصف مشروط از طریق ثبت قانونی یا شهادت شهود بهصراحت بیان شود. این امر از دو جهت قابل اهمیت است. الف) امکان پیگیری این امر میسر می شود، ولی در صورتی که بنای عقد بر وجود وصفخاصی به عرف و عادت استوار باشد، در مواردی که قضاوت عرف در آن زمینه خاص موردابهام است، امکان اثبات شرط وصف میسرنمی باشد. ب) عدم امکان انکار فرد خاطی در دادگاه: زمانی که اوصاف مشروط به ثبت برسند وشاهدی بر این ثبت وجود داشته باشد، دیگر انکار آن ممکن نیست. زیرا در موارد متعددیمشاهده شده که زن یا مردی با مراجعه به دادگاه ادعا کرده اند، طرف مقابل عیب خود رامخفی داشته، اما او فوراً ابراز می کند که عیب خود را قبل از عقد گفته است و چونصحبت های طرفین، قبل از عقد، بدون حضور شاهد و شفاهی صورت پذیرفته است، اثبات ابرازعیب ممکن نمی باشد. در مورد ابراز صفت کمال نیز همین مشکل وجود دارد، در مواردی زنیا مرد ادعا می کنند که طرف مقابل آنها وصفی را برای خود ابراز نموده، در حالی کهفاقد آن وصف است و طرف مقابل نیز ابراز وصف کمال را انکار می نماید، لذا اگر اینوصف به صورت مکتوب ثبت، یا در مقابل شهود ابراز نشود، اثبات آن در جلسه خصوصی دونفره معمولاً میسر نیست. 3 -اجباری شدن ثبت اوصاف مشروط توسط زوجین در فرم های مخصوص؛ لازم است قبل ازثبت ازدواج برگه هایی تهیه شود و طرفین موظف باشند تا به پرسش های آن پاسخ دهند. این برگه باید به گونه ای تنظیم شود که لزوماً هر یک از طرفین اظهارات مکتوب طرفدیگر را مطالعه نمایند. در این پرسشنامه سئوالاتی در مورد اوصاف اساسی فرد از جملهنام و نام خانوادگی، سن، میزان تحصیلات، نوع شغل، ملیت، مذهب، سابقه ازدواج (و درمورد مردان وضعیت تأهل)، تعداد فرزندان، ابتلا به بیماری خاص و نوع آن، حتی عکس هردو نیز در آن برگه الصاق شود تا در آینده ادعایی مبنی بر فریب در موارد مربوط به مشخصات ظاهری مطرح نگردد و پس از پاسخ به سئوالات مذکور، زوج و زوجه برگه هاییکدیگر را مطالعه نمایند و در انتها آن را امضا نمایند. این امر، اقدامی عملی جهتکاهش فریب در ازدواج خواهد بود[20].
نام محقق : خانم زهراالسادات قرشی
[1] - www.ensaf.blogfa.com [2]- ماده 438 قانون مدنی و 648 قانون مجازات اسلامی [3]- www.dadkhahi.net [4]- ماده 1121 و 1122 قانون مدنی [5]- ماده 1123 قانون مدنی [6]- ماده 1128 قانون مدنی [7]- www. Iranpress.ir [8] - ماده 648 قانون مجازات اسلامی [9]- ماده 1131 قانون مجازات اسلامی [10]- www.dadkhahi.net [11] - ماده 674 قانون مجازات اسلامی [12]- www.dadkhahi.net [13]- معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه - مجموعه نشستهای قضایی – جلد 13 – مسائل قانون مدنی3 – قم – نشر قضا 1383 [14] - ماده 1151 قانون مدنی [15]- موسوی مقدم – محمد - راهنمای دعاوی خانوادگی- معاونت آموزش دادگستری کل استان قم –قم – وزارت دادگستری ، دادگستری کل استان قم 1386 صفحه 83 [16]-www.dadgar.blogfa.com
[17]- همان، صفحه 89 [18]- www.tafatton.ir [19]- بخشنامه اصلاح تعرفههای خدمات قضایی مندرج در ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین [20]- www.tebyan.net
|
URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/10219/فریب-در-ازدواج/ |