از نظر لغوی محاربه از ریشه حرب به معنای جنگ و متضاد کلمه سلم به معنی صلح می باشد .
از نظر فقهی تعاریف متعددی از سوی فقها برای محاربه بیان شده است و از این جهت در مورد کسی که برای جنگیدن با دیگران یا ترسانیدن آنها سلاح می کشد به کار می رود که وی قصد گرفتن جان یا کال یا امنیت دیگران را دارد.
محاربه را گاهی به تجرید(برهنه کردن) سلاح و گاهی به حمل سلاح و گاهی به آشکار ساختن آن تعبیر نموده اند و ظاهرا مقصود همه آنها یک چیز است وآن همان داشتن سلاح و دست بردن به آن به منظور ترسانیدن دیگران می باشد هر چند تهدید کننده شخص واحدی باشد.به هر حال لازم است دست بردن به سلاح علنی باشد.
برخی نیز محاربه را مخالفت با هر حکمی از احکام شریعت و ستم و زیاده روی تعبیر نموده اند.
واژه فساد به معنی تباه شدن ،تباهی و خرابی ویا فتنه ،آشوب شرارت و بدکاری می باشد در قرآن بر 6 نوع نافرمانی :هلاک و خونریزی ،کمبود غلات و کمی باران،کشتار،ایجاد خرابی به ظلم و تعدی و جادوگری آمده است.
به کار گرفتن دو عنوان «محاربه» و «افساد فی الارض» در آیه 33 سوره مائده که اصلی ترین مستند جرم محاربه است این مناقشه را به وجود آورده که این دو عنوان عناوینی جداگانه هستند یا خیر؟
در این مورد برخی براین باورند که آن دو یکی هستند و قید«مفسد فی الارض» جنبه تأکیدی و از باب تفسیر جمله اول است زیرا آیه به دو فعل و فاعل اشاره ننموده است.
برخی نیز معتقدند که حکم آیه شامل افساد فی الارض است و نه محاربه و موضوع آیه یکی وآن فساد است نه محاربه.محاربه نیز از مصادیق فساد است.بدین ترتیب محارب از مصادیق مفسد است و رابطه بین آن ها عموم و خصوص مطلق است یعنی هر محاربی مفسد است ولی برخی مفسدان محارب نمی باشند.بر اساس این تفسیر موضوع آنها دو عنوان جداگانه است.
با عنایت به حرف عطف«واو» بین محاربه و افساد فی الارض در ماده 183 ق.م.ا می توان گفت در اینجا یک جرم دانسته شده است به نحوی که محاربه بر وجه فساد می باشد.
در عین حال در برخی مواد دیگر مشاهده می شود که عنوان مفسد فی الارض به تنهایی به کار رفته است(رجوع کنید به ماده 4 ق.ت.م.م.ا.ا.ک – ماده 2 قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور –ماده 6 قانون مبارزه با مواد مخدر )
در مواردی هم واژه محارب و مفسد فی الارض با هم بکار برده شده اند در حالی که تجرید سلاح به معنای مصطلح ماده 183 وجود ندارد.
در مواردی هم تنها عنوان محارب بکار رفته در حالی که تجرید سلاح وجود ندارد و مرتکب بدون استفاده از سلاح به قصد بر هم زدن امنیت کشور فعل مثبت معنوی (تحریک) انجام داده است.
در مجموع با عنایت به مواد قانونی پیش گفته و مواد دیگری از جمله مواد 5و6 قانون تشدید مجازات محتکران و گرانفروشان ،ماده 1 قانون مجازات عبور دهندگان از مرز مواد2و4و5و6و8و9و11و18 قانون مبارزه با مواد مخدر و مواد 19 الی 24 و29 الی 37و42الی 44 و 65و71 قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح می توان نتیجه گرفت که در بسیاری موارد جهت صدق عنوان محارب و مفسد فی الارض وجود سلاح و اخافه (ترسانیدن مردم) شرط نمی باشد و قصد مقابله با حکومت و یا برهم زدن امنیت کشور یا نظام اقتصادی کشور جهت صدق عنوان محارب و مفسد فی الارض کفایت می کند.
در هر حال مقنن به لحاظ اختلاف آرای فقها در این باب نتوانسته جمع بندی منسجم و قابل قبولی را در تعریف هر یک از عناوین مذکور ارائه دهد. در مجموع می توان گفت:مقنن از قولی پیروی کرده که محارب و مفسد را یکی می داند و در برخی موارد تسامحأ قید محارب یا مفسد را کنار دیگری بکار برده است.
با عنایت به مطالب که گفته شد می توان محارب را اینگونه تعریف نمود: محارب کسی است که به قصد سلب امنیت مردم و بر هم زدن امنیت کشور به نحوی از انحا مرتکب اعمالی از جمله تجرید سلاح،تهیه و توزیع مواد مخدر،جعل اسکناس و بروات بانکی ایران و....می گردد.در واقع وجه ممیز محارب از غیر آن ، همان قصد و هدف مرتکب است.زیرا در ماده 183 هم صرف تجرید سلاح بدون هدف مذکور را محاربه نمی داند. |